۱)
استراحت می کند
دشت نیشکر
در آواز کارگران اسپرسوی تلخ
ماه شب چهارده
ونسیم که داغ می گذرد
ازشیب تند گلو
۲)
جز خانه است پاهایم
مثل لوله های آب
نشسته ایم
شبیه یک ساعت ونیم
کلمات برمی گردندبه چشم هایم
لوله های آب گرم!
درکوچه بغض وزیانی ست عجیب
پاهایی که دست برنمی دارند از هم
درخانه من مانده ام وپنبه زار سرد بالشم
۳)
کاش
بادبان بسته ای بود دست هایت
نمی گفتم “دوستت دارم”
اتاق بی ادامه
می مرد