۱)
این کوچه ها پلاک ندارند
اما
بر سردر قدیمی یک خانه
نامی نوشته است
که روزگار عاشق باران هم
پاکش نمی کند.
۲)
زن با دانه ی درشت اشکی
برگونه اش.
بیچاره آینه
صدتکه می شود.
۳)
صدای ریزش تیرآهن
در نیمه های شب.
رنگ رخ درخت پریده ست.
۴)
باید به خواب می رفتم
از خوف خنجری که حنجره ام را
از حرف های تازه تهی کرد.
رؤیای من
همرنگ حنجره ام بود.
۵)
کبوتری
بالای تیر برق
:امشب زمین چه روشن و پاک است!!
توجه! توجه!
علامتی که می شنوید
آژیر قرمز است………
۶)
رنج دوست داشتن باران
کنار برکه ی خشکیده
ماهیان مرده
ماهیخوار حریص.